بـــــــــارونــــی


خداحافظ پاییز ...

 




یک سال پیش دقیقا همین لحظه ها بود

اومدم پست گذاشتم برا اخرین روز پاییز
و یک سال دیگه هم گذشت ...

سال بعد و سالهای بعد هم میاد چه با ما چه بی ما
و این داستان ادامه دارد ...

فقط چیزی که هست و معلومه ، اینه که هر سال که میاد
خسته تر ، داغون تر ، بی حوصله تر ، بی انگیزه تر میشیم 
خنده ها و روزای خوبم داره ولی ...

 

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

یه وقتی نا خودآگاه سرد میشی ، یه وقت گرمیــــه تابستون رو داری
من انــــقدی ازت دیـــدم بتـــونی ، بـــهــــار و آخــــــر آذر بـــــیاری ...

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

پاییز 93 هم تموم شد .
پاییزی که ...
هیچی !

حوصله نوشتن ندارم
حرف جدیدی هم ندارم

ـــــــــــــــــــــــــــــــ

خودم کمتر از تو نفس میکشم ، که سهم هوامــو ببخشم به تو
تو حرف زیــادی داری با خـــدا ، بـــگو تا خدامـــو بــبخشم به تو ...

ــــــــــــــــــــــــــــــ

 









بعد از تو
عاشق یلدا شدن
کار سختی نیست
بی‌ تو
هر شب زمستان
هر شب پـــر از سرماست
و نبودن تو
عجیب شبیهِ بودن‌هایِ ماست

پناه میدهم به تو که این شب یلدا تنهایی
خودم ...
هزار شــــبِ یلـــدا تــنــها بوده ام ...

 

 

 

 


برچسب:, |

 

!!!!

 

 

هـیـچــکـس مُتوجه نمی شود

که برخی از افراد چه عذابی را تحمل می کنند

تا آرام و خونسرد به نظر بـیاینــد ...

 

ــــــــــــــــــــــــــــ

آلدوس هاکسلی

 

 

 

 

 


برچسب:, |

 

خانه های قدیمی ...

 

 

 

"خانه های قدیمی را دوست دارم"
همه چیز عمر دارد ، حرف دارد ، برکت دارد
حیاط هست
حوض هست
کوزه هست
ماهی شنا می کند
صدای پیرها شنیده می شود
حضورشان برکت خانه است
کوزه ها مملو از ترشی
نذری پزان به راه
همسایه حق به گردن دارد
دست ها صدا دارد
زیر زمین انباری نیست
حیاط را بالکن نمی خوانند
پنجره فقط در نقاشی ها نیست
غذاها ساده و خانگی است
بویش نیازی به هود ندارد
عطرش تا هفت خانه می رود
کسی نان خشکه ندارد
نان برکت سفره است
مهمان ناخوانده آب خورشت را زیاد می کند
دلخوری ها مشاوره نمی خواهد
دوستی ها حساب و کتاب ندارد
سلام ها اینقدر معنا ندارد
افسردگی بیماری نایابی است
خانه های قدیمی را دوست دارم ...

 

 

 

 


برچسب:خانه,قدیمی,بارونی, |

 

ماهی ها ...

 

 

 

ﻣﺎﻫﯽ ﻫﺎ ﻧﻪ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ ،

ﻧﻪ ﻗﻬﺮ ﻭ ﻧﻪ ﺍﻋﺘﺮﺍﺽ !

ﺗﻨﻬﺎ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ ﻗﯿﺪ ﺩﺭﯾﺎ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺯﻧﻨﺪ ...

ﻭ ﺗﻤﺎﻡ ﻣﺴﯿﺮ ﺭﻭﺩﺧﺎﻧﻪ ﺭﺍ ﺗﺎ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﻗﺮﺍﺭ ﻋﺎﺷﻘﯽﺷﺎﻥ

ﺑﺮﻋﮑﺲ ﺷﻨﺎ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ !!

 

 

 

 

 


برچسب:, |

 

با هم ...

 

 

به چشمهایم زل زد و گفت :
با هم درستش می کنیم ... !
و من تــازه فهمیدم تنهایی چه وسعت نامحدودی دارد ، بـا هم ... !
چه لذتی داشت این بـا هم ،
حتی اگر با هم هیچ چیزی هم درست نمی شد ؛
حتی اگر تمام سرمایه ام بر باد می رفت .
حسی که به واژه ی " بـا هم " داشتم را با هیچ چیزی در این دنیا معاوضه نمی کردم ... ! 

تنها کسی که وحشت تنهایی را درک کرده باشد ، 
می توانست حس من را در آن لحظات ، درک کند ...

 

 

 

 

 


برچسب:, |

 

دیوانگی ...

 

از همه نقشه های خودم چشم پوشیدم
از عشق ، از شوق ،از همه چیز کناره گرفتم .
دیگر در جرگه ی مرده ها به شمار می آیم .
گاهی با خودم نقشه های بزرگ می کشم
خودم را شایسته ی همه کار و همه چیز میدانم
با خود میگویم آری کسانی که دست از جان شسته اند و از همه چیز سر خورده اند
تنها می توانند کارهای بزرگ انجام دهند .
بعد با خود میگویم ، به چه درد می خورد ؟؟ چه سودی دارد ؟؟
دیوانگی ، همه اش دیوانگی است ...
هرچه فکر میکنم ، ادامه دادن به این زندگی بیهوده است .
گاهی دیوانگی ام گل میکند ، می خواهم بروم دور خیلی دور
یک جایی که خودم را فراموش بکنم ، فراموش بشوم ، گم بشوم ، نابود بشوم
می خواهم از خود بگریزم بروم خیلی دور ، مابین مردمان عجیب و غریب
یک جایی بروم که کسی مرا نشناسد
کسی زبان من را نداند می خواهم همه چیز را در خودم حبس بکنم ...

 

ـــــــــــــــــــــــــــ

هدایت

 

 

 


 

خدمت شروع شد ، تاریک و تـوو بـه تـوو ...

 

 

 

 

خدمت شروع شد ، تاریک و تـوو بـه تـوو

بی عکس نامزدش ، بی عکس « آرزو »

شب های پادگان ، سنگین و سرد بود

آخـر خدا چرا ؟ ... آخـر خدا چگو ....

نه ... نه نمی شود ، فریاد زد : برقص ...

در خنده ی فـروغ ، در اشک شاملو ...

توی کلاهِ خود ، لاتین نوشته بود :

" Your hair is black , Your eyes are blue "

«  خاتون تو رو خدا ، سر به سرم نذار

این جا هـــوا پسه ، اینجـــا نگـو نگـو »

یک نامــــه آمد و ، شــد یک تــــراژدی

این تیتر نامه بود : « شد آرزو عرو ...

س » ستاره ها ، چشمک نمی زدند

انگار آسمــــان ، حالش گرفته بود

تصمیم را گرفت ، بعد از نماز صبح

با اشک در نگـــاه ، با بغض در گلو

بالای بــــــرج رفت ، و ماشه را چکاند

با خون خود نوشت : « نامرد آرزو ... »

 

 

ـــــــــــــــــــــــــــ

حامد عسکری

 

 

 

 

 

 


 

بعضیا ...

 

 

کسانی را میشناسم که گریه میکنند

بی آنکه چشمانشان خیس شوند

غصه میخورند

بی آنکه ذره ای غم در نگاهشان نمایان شود

خنده های بــلنـــدِ از ته دل را هم آموخته اند

اما ...

زیاد به کارشان نمی آیند !

فقط ...

 لبخند میزنند تا آرامش کسی بهم نخورد ...

 

 

 

 

 

 

 

 


برچسب:, |

 

بازی روزگار ...

 

  

 

دبیرستان که بودم پسر درشت هیکلی در تـــَـه کلاس ما می نــشـسـت
که برای من مـظـهـر تـمام چـیزهای چـندش آور بود ،
آن هم به سه دلیل ؛ اول آنکه کچل بود ، دوم اینکه سیگار می کشید
و سوم ( که از همه تهوع آور بود ) اینکه در آن سن و سال ، زن داشت !

چند سالی گذشت یک روز که با همسرم از خیابان می گذشتیم ،
آن پسر قوی هیکل ته کلاس را دیدم
در حالی که خودم زن داشتم ، سیگـار می کشیدم و کـچل شده بودم ...

 

ـــــــــــــــــــــــــ

علی شریعتی

 

 

 

 

 

 

 

 


 

سالهاست که ...

 

سال‌هاست

تلفنی در جمجمه‌ام زنگ می‌زند

و من ...

نمی‌توانم گوشی را بردارم

سال‌هاست شب و روز ندارم

اما بدبخت‌تر از من هم هست

او

همان کسی‌ست که به من زنگ می‌زند !!!

 

ــــــــــــــــــــــــ

رسول یونان

 

 

 

 


 

دوری ...

 


ﺍﻭﻟﯿﻦ ﺭﻭﺯ ﺑﺎﺭﺍﻧﯽ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺩﺍﺭﯼ؟

ﻏﺎﻓﻠﮕﯿﺮ ﺷﺪﯾﻢ ﭼﺘﺮ ﻧﺪﺍﺷﺘﯿﻢ ﺧﻨﺪﯾﺪﯾﻢ ﺩﻭﯾﺪﯾﻢ ﻭ
ﺑﻪ ﺷﺎﻻﭖ ﺷﻠﻮﭖ ﻫﺎﯼ ﮔﻞ ﺁﻟﻮﺩ ﻋﺸﻖ ﻭﺭﺯﯾﺪﯾﻢ

ﺩﻭﻣﯿﻦ ﺭﻭﺯ ﺑﺎﺭﺍﻧﯽ ﭼﻄﻮﺭ؟
ﭘﯿﺶ ﺑﯿﻨﯽ ﺍﺵ ﺭﺍ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﯼ ﭼﺘﺮ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺑﻮﺩﯼ ﻭ
ﻣﻦ ﻏﺎﻓﻠﮕﯿﺮ ﺷﺪﻡ
ﺳﻌﯽ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﯼ ﻣﻦ ﺧﯿﺲ ﻧﺸﻮﻡ ﻭ ﺷﺎﻧﻪ ﺳﻤﺖ
ﭼﭗ ﺗﻮ ﮐﺎﻣﻼ ﺧﯿﺲ ﺑﻮﺩ .

ﻭ ﺳﻮﻣﯿﻦ ﺭﻭﺯ ﭼﻄﻮﺭ؟
ﮔﻔﺘﯽ ﺳﺮﺕ ﺩﺭﺩ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﻭ ﺣﻮﺻﻠﻪ ﻧﺪﺍﺭﯼ ﺳﺮﻣﺎ
ﺑﺨﻮﺭﯼ ﭼﺘﺮ ﺭﺍ ﮐﺎﻣﻞ ﺑﺎﻻﯼ ﺳﺮ ﺧﻮﺩﺕ ﮔﺮﻓﺘﯽ ﻭ
ﺷﺎﻧﻪ ﺭﺍﺳﺖ ﻣﻦ ﮐﺎﻣﻼ ﺧﯿﺲ ﺷﺪ .

 ﻭ ﭼﻨﺪ ﺭﻭﺯ ﭘﯿﺶ ﺭﺍ ﭼﻄﻮﺭ؟
ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺩﺍﺭﯼ؟
ﮐﻪ ﺑﺎ ﯾﮏ ﭼﺘﺮ ﺍﺿﺎﻓﻪ ﺁﻣﺪﯼ ﻭ ﻣﺠﺒﻮﺭ ﺑﻮﺩﯾﻢ ﺑﺮﺍﯼ
ﺍﯾﻨﮑﻪ ﭘﯿﻦ ﻫﺎﯼ ﭼﺘﺮ ﺗﻮﯼ ﭼﺶ ﻭ ﭼﺎﻟﻤﺎﻥ ﻧﺮﻭﺩ
ﺩﻭ 
ﻗﺪﻡ ﺍﺯ ﻫﻢ ﺩﻭﺭﺗﺮ ﺭﺍﻩ ﺑﺮﻭﯾﻢ . . .

ﻓﺮﺩﺍ ﺩﯾﮕﺮ ﺑﺮﺍﯼ ﻗﺪﻡ ﺯﺩﻥ ﻧﻤﯽ ﺁﯾﻢ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﺮﻭ ... 

 

ـــــــــــــــــــ

علی شریعتی

 

 

 


 

یک لحظه سکوت ...

 

 

 

 

لحظه هایی هستند
که هستیم
چه تنها ، چه در جمع
اما خودمان نیستیم
انگار روحمان می رود
همانجا که می خواهد
بی صدا
بی هیاهو

همان لحظه هایی که
راننده ی آژانس میگوید رسیدین خانم
فروشنده می گوید باقی پول را نمی خواهی؟
راننده تاکسی میگوید صدای بوق را نمی شنوی
و مادر صدا میکند حواست کجاست ؟

ساعتهایی که
شنیدیم و نفهمیدیم
خوندیم و نفهمیدیم
دیدیم و نفهمیدیم

و تلویزیون خودش خاموش شد
آهنگ بار دهم تکرار شد
هوا رو شن شد
تاریک شد

چایی سرد شد
غذا یخ کرد
در یخچال باز ماند
و در خانه را قفل نکردیم

و نفهمیدیم کی رسیدیم خانه
و کی گریه هایمان بند آمد

و

کی عوض شدیم
کی دیگر نترسیدیم
از ته دل نخندیدیم
و دل نبستیم

و چطور یکباره انقدر بزرگ شدیم
و موهای سرمان سفید
و از آرزوهایمان کی گذشتیم
و کی دیگر او را برای همیشه فراموش کردیم ...

" یک لحظه سکوت برای لحظه هایی که خودمان نیستیم "

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


برچسب:سکوت,عوض شدن,گذشتن,بارون,ترس, |

 

آلزایمر ...

 


پیرمرد که شوم

شاید ﺁﻟــﺰﺍﯾﻤــﺮ ﺑﮕﯿﺮﻡ

و تو ﭘﺲ ﺍﺯ ﺳﺎﻟﻬﺎ به ﻣﻦ ﺯﻧﮓ ﺑﺰﻧﯽ و ﺑﮕﻮﯾﯽ :

" ﺩﻟﻢ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﺗﻨﮓ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ "

شاید برایم ﺻﺪﺍﯾﺖ ﺁﺷﻨﺎ ﺑﺎﺷﺪ

ﻭ ﻣﻦ ﻓﮑﺮ ﮐﻨﻢ دخـترم ﻫﺴﺘﯽ

ﻭ ﯾﺎﺩﻡ ﻧﯿــﻮﻓﺘﺪ که ﻣﻦ ﻫﻤﺎﻥ پسری هستم

که ﻣﻮﻫﺎﯾــﺶ ﺩﺭ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭﺕ

ﺳﻔﯿﺪ ﺷﺪ ...

 

 

 

 

 


 


جهنم چیست ؟ جهنم یعنی خود ، جـــهنم تنهایی است ، و دیگران چـــیـــزی جز سایه هائی بیش نیستند . چیزی برای گریختن وجود ندارد . هیچ چیزی برای گریختن . ما همیشه تنهائیم ...

 

 

یک گاو

 

فروردين 1400
اسفند 1399
بهمن 1399
دی 1399
آذر 1399
آبان 1399
مهر 1399
شهريور 1399
مرداد 1399
تير 1399
خرداد 1399
فروردين 1399
اسفند 1398
بهمن 1398
دی 1398
آذر 1398
شهريور 1398
تير 1398
خرداد 1398
فروردين 1398
اسفند 1397
بهمن 1397
دی 1397
آذر 1397
تير 1397
خرداد 1396
اسفند 1395
تير 1395
خرداد 1395
اسفند 1394
مهر 1394
شهريور 1394
مرداد 1394
تير 1394
خرداد 1394
ارديبهشت 1394
فروردين 1394
اسفند 1393
بهمن 1393
دی 1393
آذر 1393
آبان 1393
مهر 1393
شهريور 1393
مرداد 1393
تير 1393
خرداد 1393
دی 1392
آذر 1392
آبان 1392
مهر 1392
شهريور 1392
مرداد 1392
تير 1392
ارديبهشت 1392
فروردين 1392
اسفند 1391
بهمن 1391
دی 1391
آذر 1391
آبان 1391
مهر 1391
فروردين 1391
بهمن 1390
دی 1390
آذر 1390
آبان 1390
مهر 1390
شهريور 1390
خرداد 1390
بهمن 1389

 

تنها
تکیه گاه
پیله
غم
تو
دعوت
خواب
گوه
.
مغازه
غم
تنها در جمع
دعا کن
۲۷ سالگی
تو تیغ باش
گناهکاری
هنوزم
شد
قلب پرنده
.

 


کیت اگزوز
زنون قوی
چراغ لیزری دوچرخه

 

کیت اگزوز ریموت دار برقی
ارسال هوایی بار از چین
خرید از علی اکسپرس
الوقلیون

 

RSS 2.0

فال حافظ

قالب های نازترین

جوک و اس ام اس

جدید ترین سایت عکس

زیباترین سایت ایرانی

نازترین عکسهای ایرانی

بهترین سرویس وبلاگ دهی

 

لبابلابابابالبابل

.: Weblog Themes By www.NazTarin.Com :.


--->