ماه پیش همین روزا مغازه زدم. کوچیک و جم و جوره ساعت ۹ صبح میرم تا ۹ ۱۰ شب. بدون تعطیلی و استراحت و هیچی بدون وقت برای فکر کردن برای غصه خوردن یعنی در حالت عادی باید اینجوری میبود ولی اینجوری نیست و نشد. امروز بعد از یه ماه حالم رو به راه نیست بهت گفته بودم که به خاطر بیکاری نیست یادته؟ شاید سال بعد همین موقعها اوضاع عوض شده باشه. شاید اگه زنده باشم یهو تغییر بزرگی پیش بیاد کسی چه میدونه شاید مام تونستیم مثل ادم زندگی کنیم.
شهریور ۹۹ بمونه اینجا تا سال بعد همین موقع ببینیم چی پیش میاد.
جدی باید چیکار کرد با غم؟ وقتی دیگه تعداد روزایی که غمگینی زیاد میشه؟ وقتی هر ثانیه از زندگیت با غم میگذره؟
فکر میکنم باید یه راهی باشه بالاخره دیگه
گذر زمان یه وقتی راهش بود خودش درست میشد ولی دیگه کار یه گذر زمان هم نمیرسه
بسه دیگه خب
برچسب:, |
درباره من
جهنم چیست ؟ جهنم یعنی خود ، جـــهنم تنهایی است ، و دیگران چـــیـــزی جز سایه هائی بیش نیستند . چیزی برای گریختن وجود ندارد . هیچ چیزی برای گریختن . ما همیشه تنهائیم ...