بـــــــــارونــــی


پنج سال ...

 

 

 


امشب شد 5 سال !

 پــنــج ســــال گـــذشـــت ...

 

 

 

 

 

 

 

 


برچسب:, |

 

میشه نمرد ...

 

 


آدمایی که از رابطه های طولانی میان بیرون خطرناکن …

چون اونا میفهمن ، میشه یه چیزایی رو از دست داد ، و نــمــُـرد !

 

ـــــــــــــــــــــــــ

 ژوان هریس

 

 

 

 

 

 

 

 


برچسب:, |

 

تیر باران ...

 

 

در زندگی لحظاتی هست که خیلی خوب است

و نه تنها روح آدم را در انزوا نمی‌خورد و نمی‌خراشد ، بلکه خیلی هم خوب است .

این لحظات بسیار خطرناک هستند

 زیرا شما را از غم‌ها جدا می‌کند ، گول می‌زند و دوباره به آن‌ها پرت می‌کند .

این پرتاب از قبلی هم دردناک تر است

و مثل این است که به یک محکوم بگویند تو آزادی و چند دقیقه بعد ، تیرباران‌اش کنند ...

 

ــــــــــــــــــــــــــــــ

 محمدرضا زمانی

 

 

 

 

 

 


برچسب:, |

 

تمام جوانی ...

 

 

گفتم : « مستقيم » و سوار تاكسي شدم . تا روي صندلي نشستم راننده را شناختم .

بيشتر از ٢٠ سال بود كه نديده بودمش .

وقتي ديپلم گرفتم دانشگاه قبول نشدم و رفتم سربازي

و دختري كه ديوانه‌ وار عاشقش بودم زن يكي از بچه‌هاي محله‌مان شد كه دانشجوي برق بود .

راننده نگاهم نمي‌كرد ولي معلوم بود كه او هم من را شناخته است .

پرسيدم : « خودتي ؟ » راننده گفت : « آره . »

گفتم : « مريم خانم حالش خوبه ؟ » گفت : « نمي‌دونم ... جدا شديم . »

سكوت شد ...

پرسيدم : « خبري هم ازش نداري ؟ » ، گفت : « نه » ،

گفتم : « چرا پشت تاكسي نشستي ، مگه تو برق نمي‌خوندي ؟ »

گفت : « اخراج شدم »

 « مي‌خواستم يقه‌اش را بگيرم و بگويم فقط مي‌خواستي عشقم را از من بگيري ؟ »

 بعد ديدم زندگي همين است ديگر و چيزي نگفتم ...

هر دو به رو به‌ رو نگاه مي‌كرديم . راننده پرسيد : « سيگار مي‌كشي ؟ »

گفتم : « سيگاري نيستم » ، گفت : « اشكالي نداره من بكشم ؟ »

گفتم : « بكش . » راننده سيگاري روشن كرد و رفتيم ...

 

ــــــــــــــــــــــــــــ

سروش صحت

 

 

 

 

 


 

اخلاص ...

 

کسی که سالها پيش به عنوان داوطلب در بيمارستان كار ميكرد می گفت :

دختري به بيماري عجيب و سختي دچار شده بود

و نیاز به انتقال خون از یکی از اعضا خانواده اش که مشابه خون او بود داشت . 

و خون تنها برادر 5 ساله اش مشابه او بود . 

دكتر بيمارستان با برادر كوچك دختر صحبت كرد . 

پسرك از دكتر پرسيد : آيا در اين صورت خواهرم خوب خواهد شد ؟ 

دكتر جواب داد : بله و پسرك قبول كرد . 

پسرك را كنار تخت خواهرش خوابانديم و لوله هاي تزريق را به بدنش وصل كرديم ...

پسرك به خواهرش نگاه كرد و لبخندي زد و در حالي كه خون از بدنش خارج ميشد ،

به دكتر گفت : آيا من به بهشت ميروم ؟ 

دکتر پرسید : چطور مگه ؟

 



پسرك فكر ميكرد كه قرار است 

" تمام خون بدنش را به خواهرش بدهند ! "


 

 

 

 

 


برچسب:, |

 

خدا میدانست ...

 

 

گلوله نمیدانست

تفنگ نمیدانست

شکارچی نمیدانست ، پرنده داشت برای جوجه هایش غذا میـبـرد ...

 

خدا که میدانست

نمیدانست ... ؟

 

ــــــــــــــــــــــ

پناهی

 

 

 

 


 

گذشته ها ...

 

 

گـــذشــتـــه هـا رو دوره کــــن

روزای خوبــمــون گــذشــت ...

 

 

 

 

 


 

گــــُـــل من ...

 

 

 

شازده کوچولو میگفت :

گـــُــل مـن گاهی بد اخلاق و کم حوصله و مغرور بود

اما ، مــانــدنی بود ...

این بودنــش بـود که او را تبـدیل به گــــُــل من کرده بود !

 

 

 

 


 

دوباره بارون ...

 

 

 

بـــازم یــه پــایــیـز

دوبـــاره بـــــــارون

هــجـــوم فــکــرت

هــمــــون خـیابون

دوبــاره دلــشــوره ی تــو رو دارم ...

 

 


 


جهنم چیست ؟ جهنم یعنی خود ، جـــهنم تنهایی است ، و دیگران چـــیـــزی جز سایه هائی بیش نیستند . چیزی برای گریختن وجود ندارد . هیچ چیزی برای گریختن . ما همیشه تنهائیم ...

 

 

یک گاو

 

فروردين 1400
اسفند 1399
بهمن 1399
دی 1399
آذر 1399
آبان 1399
مهر 1399
شهريور 1399
مرداد 1399
تير 1399
خرداد 1399
فروردين 1399
اسفند 1398
بهمن 1398
دی 1398
آذر 1398
شهريور 1398
تير 1398
خرداد 1398
فروردين 1398
اسفند 1397
بهمن 1397
دی 1397
آذر 1397
تير 1397
خرداد 1396
اسفند 1395
تير 1395
خرداد 1395
اسفند 1394
مهر 1394
شهريور 1394
مرداد 1394
تير 1394
خرداد 1394
ارديبهشت 1394
فروردين 1394
اسفند 1393
بهمن 1393
دی 1393
آذر 1393
آبان 1393
مهر 1393
شهريور 1393
مرداد 1393
تير 1393
خرداد 1393
دی 1392
آذر 1392
آبان 1392
مهر 1392
شهريور 1392
مرداد 1392
تير 1392
ارديبهشت 1392
فروردين 1392
اسفند 1391
بهمن 1391
دی 1391
آذر 1391
آبان 1391
مهر 1391
فروردين 1391
بهمن 1390
دی 1390
آذر 1390
آبان 1390
مهر 1390
شهريور 1390
خرداد 1390
بهمن 1389

 

تنها
تکیه گاه
پیله
غم
تو
دعوت
خواب
گوه
.
مغازه
غم
تنها در جمع
دعا کن
۲۷ سالگی
تو تیغ باش
گناهکاری
هنوزم
شد
قلب پرنده
.

 


کیت اگزوز
زنون قوی
چراغ لیزری دوچرخه

 

کیت اگزوز ریموت دار برقی
ارسال هوایی بار از چین
خرید از علی اکسپرس
الوقلیون

 

RSS 2.0

فال حافظ

قالب های نازترین

جوک و اس ام اس

جدید ترین سایت عکس

زیباترین سایت ایرانی

نازترین عکسهای ایرانی

بهترین سرویس وبلاگ دهی

 

لبابلابابابالبابل

.: Weblog Themes By www.NazTarin.Com :.


--->