پیر مرد ...
پدر بزرگ مـــُـرد ...از بــس که سیگار کشید ...مادر بزرگ ساعت زنجیر دار او را که همیشه تا لحظه مرگش به جلیقه اش سنجاق بود به من بخشید ...بعدها که ساعت خراب شد ...ساعت ساز عکس دختری را به من داد که در صفحه پشتی ساعت مخفی شده بوددختری ک شبیه جوانی مادر بـزرگ نبـود !
پیرمرد چقدر سیگار میکشید ...
برچسب:, |
خستگی ...
من خســته نیستم دیــریــست خستــگی ام تعــویض گشته است به در هــم شکــستــگی این خــود امید بزرگـــی نیست ؟
ـــــــــــــــــــــــــــــ
نصرت رحمانی
دعا کردیم ...
ﺩﻋﺎ ﮐﺮﺩﯾﻢ ﮐﻪ ﺑﻤﺎﻧﯽﺑﯿﺎﯾﯽ ﮐﻨﺎﺭ ﭘﻨﺠﺮﻩ ، ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺑﺒﺎﺭﺩﻭ ﺑﺎﺯ ﺷﻌﺮ ﻣﺴﺎﻓﺮ ﺧﺎﻣﻮﺵ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺸﻨﻮﯼﺍﻣﺎ ﺩﺭﯾﻎ ﮐﻪ ﺭﻓﺘﻦﺭﺍﺯ ﻏﺮﯾﺐ ﻫﻤﯿﻦ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺍﺳﺖﺭﻓﺘﯽ ﭘﯿﺶ ﺍﺯ ﺁﻥ ﮐﻪ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺑﺒﺎﺭﺩ ...
ـــــــــــــــــــــــــ
علی صالحی
شب خرداد ...
شب خردادبه آرامی یک مرثیهاز روی سر ثانیه ها می گذرد
و نسیمی خنکاز حاشیه سبز پتو خواب مرا می روبد
بوی هجرت می آید :بالش من پر آواز پر چلچله هاست
صبح خواهد شدو به اين كاسه آبآسمان هجرت خواهد كرد ...
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
سهراب سپهری
برچسب:خرداد,سهراب,سپهری,شب,نسیم,بارون,بارونی,سبز,مرثیه, |
فال حافظ
قالب های نازترین
جوک و اس ام اس
جدید ترین سایت عکس
زیباترین سایت ایرانی
نازترین عکسهای ایرانی
بهترین سرویس وبلاگ دهی
.: Weblog Themes By www.NazTarin.Com :.